الگو های ساختارگرایی و روایت های پسامدرن: تعامل یا تباین ( نمونه: تحلیل رمان کولی کنار آتش با الگوی کنشی گریماس)
Authors
abstract
یکی از مشهورترین مکتبهای روایتشناسی که در بررسی متون ادبی بکار میرود، ساختارگرایی است. این رویکرد در مقام روشی قاعدهمند سعی می کند با تقلیل متن به اجزاء سازنده در روساخت و ژرفساخت و گره زدن آنها به یکدیگر، به نقطهای مرکزی در متون دست یابد و از این طریق، ابهام روابی متون ادبی را بگشاید. رسالت و کارکرد ساختارگرایی حاکی از آن است که روش مذکور فقط برای تفهیم ابهام روایی متون مرکزگرا بسنده می نماید و از تبیین معنا یا معانی در متون ساختارستیزی چون روایتهای پسامدرن عاجز است. نوشتار حاضر در صدد است تا نشان دهد که با ساختارگرایی می توان به تحلیل و تبیین دلالت های متنی انواع متون ادبی پرداخت. منتهی این شیوۀ تحلیل، در روایت های مرکزگریزی مانند روایت های پسامدرن؛ علیه خود عمل میکند و به نوعی واسازی دست میزند. به عبارتی دیگر اگر منتقد با الگوی ساختارگرایی به تببین روایت های پسامدرن بپردازد نمی تواند به ساختاری تقابلی و قرینه مند و نیز نوعی مرکز در قالب ژرف ساخت دست یابد. چرا که چنین تلقی ای با رسالت این دسته از متون تباین دارد. برای اثبات این ادعا، کارکرد معکوس الگوی ساختارگرایانۀ گریماس در مواجهۀ با روایت پسامدرن «کولی کنار آتش» نشان داده شده است.
similar resources
الگوهای ساختارگرایی و روایتهای پسامدرن: تعامل یا تباین ( نمونه: تحلیل رمان کولی کنار آتش با الگوی کنشی گریماس)
یکی از مشهورترین مکتبهای روایتشناسی که در بررسی متون ادبی بکار میرود، ساختارگرایی است. این رویکرد در مقام روشی قاعدهمند سعی می کند با تقلیل متن به اجزاء سازنده در روساخت و ژرفساخت و گره زدن آنها به یکدیگر، به نقطهای مرکزی در متون دست یابد و از این طریق، ابهام روابی متون ادبی را بگشاید. رسالت و کارکرد ساختارگرایی حاکی از آن است که روش مذکور فقط برای تفهیم ابهام روایی ...
full textروایت شگرف در خودنگارة سبز و کولی کنار آتش
هدف از این مقاله بررسی دو رمان کولی کنار آتش نوشتة منیرو روانیپور و خودنگارة سبز اثر ماری ایندیای است. ساختارهای روایی متفاوتی که نویسندگان در این رمانها بهکار گرفتهاند موجب تشویش خواننده میشوند و حسی غریب در ذهن او پدید میآورند. از نظر تئوریک این مقاله در چهارچوبی تطبیقی قرار میگیرد و با تکیه بر نظریة تزوتان تودوروف در باب فانتستیک شگرف نشان میدهد چه نوع ساختارهای روایی در متن این حس ش...
full textتحلیل تطبیقی کاربست رئالیسم جادویی در دو رمان «حارس المدینة الضائعة» و «کولی کنار آتش»
گرایش به سبک رئالیسم جادویی در ادبیات، یکی از شیوههای جدید و کارآمد در حوزه داستاننویسی است که امروزه با به کارگیری این سبک به تحلیل انواع تضادها، مشکلات اجتماعی، سیاسی و ادبیّات فولکور به صورت ضمنی میپردازد؛ از جمله این رمانهای رئالیسم جادویی میتوان به کولی کنار آتش نوشته منیرو روانیپور داستاننویس معاصر ایران، و حارس المدینة الضائعة اثر ابراهیم نصرالله نویسنده و منتقد فلسطینی اشاره کرد...
full textتحلیل الگوی کنشی و زنجیرههای روایی گریماس در روایت مرگ رستم
روایتشناسی به دنبال طبقهبندی همة روایات در یک نوع واحد است. گریماس یکی از این نظریهپردازان است که با کاستن از تعداد کنشگرهای الگوی پراپ سعی داشت الگویی فراگیر برای تمام روایات ارائه دهد. در این پژوهش، داستان «رستم و شغاد» بر اساس الگوی کنشی گریماس، تحلیل سیر وضعیت روایت با توجه به تقابلهای دوگانه و نیز الگوی نحوی و زنجیرههای روایی (میثاقی، اجرایی و انفصالی) بررسی شدهاست. در این داستان، ال...
full textتحلیل تطبیقی کاربست رئالیسم جادویی در دو رمان «حارس المدینه الضائعه» و «کولی کنار آتش»
گرایش به سبک رئالیسم جادویی در ادبیات، یکی از شیوه های جدید و کارآمد در حوزه داستان نویسی است که امروزه با به کار گیری این سبک به تحلیل انواع تضادها، مشکلات اجتماعی، سیاسی و ادبیّات فولکور به صورت ضمنی می پردازد؛ از جمله این رمان های رئالیسم جادویی می توان به کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور داستان نویس معاصر ایران، و حارس المدینه الضائعه اثر ابراهیم نصرالله نویسنده و منتقد فلسطینی اشاره کرد...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
ادبیات پارسی معاصرجلد ۵، شماره ۲، صفحات ۱۳۹-۱۸۰
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023